بی بدیل  - Bibadil  
     تاریخ: 01 آذر 1403    21 نوامبر 2024

طنز و خنده بی بدیل برای شما

. . . .
به جامعه مجازی بی بدیل بپیوندید... ورود ثبت نام
  طنز و خنده   مقالات طنز  
< صفحه قبل                                  صفحه بعد >
توصیه هایی برای سادیسمی شدن  
بی بدیل - توصیه هایی برای سادیسمی شدن

. روح همسر سابق باباتون رو واسه مامانتون احضار کنید!

. از گوشی موبایل تاشو خواهرتون بجای گیره لباس یا پاشنه کش کفش استفاده کنید!

. چندتا در نوشابه رو سوراخ کنید و از وسطشون نخ رد کنید و بجای گردنبند هدیه بدید به همسرتون!

. عکس 4*3 تون رو بچسبونید رو کارت تلفن تا تماستون تصویری بشه!

. جوهرای لوله خودکارتون رو خالی کنید بجاش توش رو پر از آب دهان کنین و باهاش واسه عشقتون نامه بنویسید!

. بابابزرگ 90سالتون رو همیشه به اسم کوچیک و با پسوند ناناس، عسیس، جیگیل و... صدا بزنید!

. تو سوراخ قفل در خونه همسایتون رو پر از چسب دوقولو کنید!

. شبایی که خوابتون نمی بره بشینین صفرای جلوی رقم اختلاس اخیر رو بشمارید تا به خواب ابدی برید!

. سبیل چخماقی خان عموتون رو وقتی خوابه با فندک آتیش بزنید!

. به گنده لات محلتون فحش ناموسی بدید بعد هم به طرف انتهای یک کوچه بن بست فرار کنید!

. تو نمایشگاه سنگ های قیمتی، غرفه سنگ پا و سنگ قبر بزنید!

. تو اداره برگه های ارباب رجوع رو با مداد شمعی قرمز امضا کنید!

. کل شهر رو بگردید تا یک جلوپنجره فابریکی پیکان جوانان پیدا کنید بعد ببرید بزنید جلو پرادو تون!

 

                            چاپ شده در ماهنامه طنز ستون آزاد

                            منبع: وبلاگ سعید ترشیزی


 مقالات طنز    
  نظر دهید (2)نظر
تاریخ:  1390/09/12    نوشته شده توسط : مدیر سایت

کیف پول  
بی بدیل - کیف پول

من خیلی خوشحال بودم.
من و نامزدم قرار ازدواجمون رو گذاشته بودیم.
والدینم خیلی کمکم کردند، دوستانم خیلی تشویقم کردند و نامزدم هم دختر فوق العاده ای بود.
فقط یه چیز من رو یه کم نگران می کرد و اون هم خواهر نامزدم بود…!
اون دختر باحال، زیبا و جذابی بود که گاهی اوقات بی پروا با من شوخی های ناجوری می کرد و باعث می شد که من احساس راحتی نداشته باشم.
یه روز خواهر نامزدم با من تماس گرفت و از من خواست که برم خونه شون برای انتخاب مدعوین عروسی!
سوار ماشینم شدم و وقتی رفتم اونجا اون تنها بود و بلافاصله رک و راست به من گفت:
اگه همین الان ۵۰ هزار تومان به من بدی بعدش حاضرم با تو… wink
من شوکه شده بودم و نمی تونستم حرف بزنم. surprise
اون گفت: من میرم توی اتاق و اگه مایلی بیا پیشم.

 


 مقالات طنز  آقایان و خانمها  
  نظر دهید (4)نظر ادامه مطلب
تاریخ:  1390/09/04    نوشته شده توسط : مدیر سایت

چرا زن مثل ویروسه؟  
بی بدیل - چرا زن مثل ویروسه؟

زن مثل ويروسه ، چون اگه وارد زندگيت بشه:
 

  • جيبها تو Search  مي‌كنه
  • پولاتو  Delete مي‌كنه
  • خانوادتو Edit    مي‌كنه
  • ارتباط با دوستاتو  Cut  مي‌كنه
  • دوستهای خودشو Paste میکنه
  • موبايل‌تو Scan مي‌كنه
  • خوشي‌هاتو  Cancel  مي‌كنه
  • اموالتو Rename میکنه
  • هر چی قربون تصدقش بری تو  Recycle Bin میکنه
  • هر چی منفی بهش گفتی Save میکنه
  • هر وقت باهات دعواش بشه همشونو  Restore میکنه
  • روتو زیاد کنی Reboot تت میکنه
  • آخرش هم ، مخت رو  Hang  مي‌كنه!!!

 

 


 آقایان و خانمها  مقالات طنز  
  نظر دهید (3)نظر
تاریخ:  1390/08/05    نوشته شده توسط : مدیر سایت

لکنت زبان  
بی بدیل - لکنت زبان

طرف لکنت زبان داشته ،زنگ میزنه اورژانس که بیاد جنازه همسیاشونو که مرده ببره ،...

میگه ،اااالو اااوورجانس ،این ههههمسایمون ممممرده یه آمبولانس بفرستین ،طرف میگه آدرستون؟! 

یارو تا میاد آدرسو بگه زبونش بند میاد میگه ظظظظظ،طرف میگه ظفر منظورته ، میگه ننننننننه

طرف فکر میکنه سرکاره قطع میکنه.

۲هفته بعد همین اتفاق میوفته بازم طرف میگه آدرستون،باز زبونه یارو بند میاد میگه ظظظظ، طرف میگه ظفر،میگه ننننه ...

باز مامور اورژانس فکر میکنه سرکاره قطع میکنه...

۳ ماه رد میشه،باز طرف زنگ میزنه میگه اااااووووورژانس، این هههمسایمون ممممرده محلللمون بوی گند گگگرفته یه آمبولانس بببفرستین

طرف میگه آدرستون؟!، باز زبونه یارو بند میاد میگه ظظظظ، از اونور میگن آقا منظورت ظفره؟

طرف میگه ااااره بببیناموس کککشوندم آوردمش ظفرببببیا بببرش!


 جوک  مقالات طنز  
  نظر دهید (8)نظر
تاریخ:  1390/07/21    نوشته شده توسط : مدیر سایت

روشهایی برای کلافه کردن خانمها  
بی بدیل - روشهایی برای کلافه کردن خانمها

توضیح: دختر خانم ها ناراحت نشن فقط جهت خنده است.
 
وقتی بعد از یک روز شلوغ براتون غذا درست کرد و با تمام خستگی کنارتون نشست بهش بگید:ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی کاش قبل از درست کردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش می پرسیدی …

وقتی در جمع فامیل خودتون هستید شکم بزرگ پدر زنتون رو سوژه خنده همه قرار بدهید.

از صبح کتونی پا کنید و تا شب هم از پاتون در نیارید تا جورابتون بوی گربه مرده بگیرد و بعد با همان جورابها برید توی رختخواب.

به صورتش نگاه کنید و باحالتی متاثر بگید:عزیزم چقدر پیر شدی...


 آقایان و خانمها  مقالات طنز  
  نظر دهید (7)نظر ادامه مطلب
تاریخ:  1390/06/25    نوشته شده توسط : مدیر سایت

< صفحه قبل                      بازگشت                 صفحه بعد >
 
تمام حقوق معنوی سایت بی بدیل طبق قوانین مالکیت معنوی محفوظ میباشد
استفاده از مطالب سایت بی بدیل با ذکر منبع مجاز است.
درباره ما  پیشنهادات  تبادل لینک
سایت بی بدیل دات کام  ،  بی بدیل دات ایران