قرآن کریم
القمر
از نوع مکی ، جزء 27 مشتمل بر 55 آیه
Al-Qamar (The Moon)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ (1 )
آن ساعت (قیامت یا قیام رسول حق) نزدیک آمد و ماه آسمان شکافته شد (این آیه راجع به شقّ القمر است که کفّار از رسول اکرم درخواست کردند).
The Hour/Resurrection neared/approached, and the moon split/cracked/cut open .
وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ (2 )
و اگر کافران، بزرگ آیت و معجزی (چون شکافتن ماه) هم ببینند باز اعراض کرده و گویند که این سحری نیرومند و کامل است.
And if they see an evidence/sign they oppose/turn away , and they say: "Continuous magic/sorcery."
وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ ۚ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ (3 )
و آنها (رسول حق را) تکذیب کرده و پیرو هوای نفس باطل خود شدند و هر (حق و باطل) امری را عاقبت (در بهشت یا دوزخ) مقرّی خواهد بود.
And they lied/denied , and they followed their self attractions for desires, and each/every matter/affair (is) settled/established .
وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنَ الْأَنْبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ (4 )
و اخباری که مایه عبرت و انزجار از معصیت است کاملا به مردم رسید.
And had (E) come to them from the information/news what in it (is) prevention/deterrence .
حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ ۖ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ (5 )
(قرآن) حکمت بالغه خداست و (اگر از آن پند نگیرید) دیگر از این پس هیچ اندرز و پند (شما را) سودی نخواهد بخشید.
Reaching/eloquent wisdom, so the warnings/notices, it does not enrich/satisfy/suffice.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ ۘ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَىٰ شَيْءٍ نُكُرٍ (6 )
پس روی از کافران بگردان (تا) روزی که ندا کنندهای (چون اسرافیل، خلق را) به عالمی حیرت آور و قیامتی هولانگیز دعوت کند.
So turn away from them, a day/time the caller/requester calls/requests/prays to (for) an awful/obscene thing.
خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ (7 )
که (از هول آن) کافران به خواری چشم بر هم نهند و سر از قبرها بر آورده مانند ملخ به عرصه محشر منتشر شوند.
Their eyesights/understanding (are) humble/submissive , they get out/emerge from the graves as though they are spread out grasshoppers/locusts.
مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ ۖ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَٰذَا يَوْمٌ عَسِرٌ (8 )
در آن حال منادی محشر را ناچار به سرعت اجابت کنند، کافران با هم گویند: این روز همان روز سخت است (که ما انکار میکردیم).
Coming rushing in fear to the caller/requester, the disbelievers say: "That (is) a day/time (of) difficult(ty)/hard(ship) ."
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ (9 )
پیش از اینان هم قوم نوح بنده ما نوح را تکذیب کردند و گفتند: او مردی دیوانه است، و (با زجر و ستم بسیار که از آنها کشید از دعوت به حق) بازداشته شد.
Noah`s nation lied/denied before them, so they lied/denied Our worshipper/slave/servant , and they said: "Mad/insane." And he was prevented/ousted .
فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ (10 )
تا آنکه به درگاه خدایش دعا کرد که من سخت مغلوب قوم شدهام تو مرا یاری فرما.
So he called his Lord: "That I am defeated/conquered , so give (me) victory/aid."
فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ (11 )
ما هم درهای آسمان گشودیم و سیلابی از آسمان فرو ریختیم.
So We opened the sky`s doors/entrances, with water pouring/flowing strongly .
وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَىٰ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ (12 )
و در زمین چشمهها جاری ساختیم تا آب آسمان و زمین با هم به طوفانی که مقدّر حتمی بود اجتماع یافت.
And We burst/over flowed the land/Earth (into) water springs/wells, so the (rain and well) water met on an order/command (that) had been predestined/estimated .
وَحَمَلْنَاهُ عَلَىٰ ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ (13 )
و نوح را در کشتی محکم اساس برنشاندیم.
And We carried/lifted him on that of boards/sheets/planks and nails/ship ropes/dowels.
تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاءً لِمَنْ كَانَ كُفِرَ (14 )
که آن کشتی با نظر و حفظ و عنایت ما روان میگشت (و چنین کردیم) تا به نوح که مورد کفر و انکار قوم قرار گرفت پاداش دهیم.
It flows with Our eyes/sights, a reimbursement to who was disbelieved with/denied .
وَلَقَدْ تَرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (15 )
و آن کشتی را محفوظ داشتیم تا آیت عبرت خلق شود، آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟
And We had (E) left it (as) an evidence/sign , so is there from a rememberer?
فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ (16 )
پس (ای بدکاران عالم بنگرید که) سختی عذاب و تنبیه من چگونه بود!
So how was My torture and My warnings/notices?
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (17 )
و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟
And We have (E) eased/made the Koran flexible to the remembrance/reminder, so is there from a rememberer?
كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ (18 )
قوم عاد نیز (پیغمبرشان هود را) تکذیب کردند، پس باز بنگرید که عذاب و تنبیه من چگونه سخت بود!
Aad lied/denied , so how was My torture and My warnings/notices?
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ (19 )
ما بر هلاک آنها تند بادی در روز نحسی پایدار فرستادیم.
That We sent on them a wind/breeze blowing/severely cold , in a continuos unlucky/miserable day/time.
تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ (20 )
که آن باد مردم را از جا بر میکند چنانکه ساق درخت خرما از ریشه افکنند.
It removes/pulls the people as if they are extracted/dead palm trees` ends.
فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ (21 )
پس باز بنگرید که عذاب و تنبیه من چگونه سخت بود!
So how was My torture and My warnings/notices?
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (22 )
و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟
And We have (E) eased/made the Koran flexible to the remembrance/reminder, so is there from a rememberer?
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ (23 )
قوم ثمود هم آیات حق را تکذیب کردند.
Thamud lied/denied with the warnings/notices.
فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ (24 )
و گفتند: آیا سزد که ما یک بشری از جنس خودمان را پیروی کنیم؟در این صورت به گمراهی و جنون سخت در افتادهایم.
So they said: "Is a human from (among) us, one, we follow him? We are then in misguidance and madness."
أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ (25 )
آیا بین ما افراد بشر تنها بر او وحی رسید؟! (چنین نیست) بلکه او مرد دروغگوی بیباک و خودپسندی است.
Was/is the reminder/remembrance thrown on him, from between Us? But he is (a) liar/denier/falsifier, ungrateful and arrogant
سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ (26 )
این منکران به زودی فردای قیامت کاملا معلومشان شود که دروغگوی بیباک و خودپسند کیست.
They will know tomorrow/(in the) future who (is) the liar/denier/falsifier, the ungrateful and arrogant .
إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ (27 )
ما (به صالح گفتیم که) برای امتحان آنها ناقه را (به درخواست آنها از سنگ) بیرون میفرستیم و تو مراقب حالشان باش و (بر آزارشان) صبر پیشه گیر.
We (E) (are) sending the female camel (as) a test for them, so observe/watch them , and endure patience.
وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ ۖ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ (28 )
و به آنها خبر ده که نوشیدن آب چشمه بین آنها و ناقه تقسیم شده (که یک روز سهم ناقه و روزی برای آنهاست) و هر یک بر سهم خود حاضر آیند.
And inform them that (E) the water (is) division/apportionment between them, each/every share of water/drink (is) present/attending.
فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَىٰ فَعَقَرَ (29 )
آن قوم شقی صاحب و رئیس خود را خواندند تا مجهز شد و ناقه را پی کرد.
So they called their companion/friend, so he stood on his toes and extended his hands to take , so he wounded/slaughtered/made infertile .
فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ (30 )
پس (باز بنگرید که) عذاب و تنبیه من چگونه سخت بود!
So how was My torture and My warnings/notices?
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ (31 )
ما بر هلاک آنها یک صیحه (عذاب آسمانی) فرستادیم و همه مانند گیاه خشک و خرد شدند.
We (E) sent on them one loud strong cry/torture raid, so they were as the dried and broken plants .
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (32 )
و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟
And We have (E) eased/made the Koran flexible to the remembrance/reminder, so is there from a rememberer?
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ (33 )
قوم لوط نیز آیات و رسول حق را تکذیب کردند.
Lot`s nation lied/denied/falsified with the warnings/notices.
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ ۖ نَجَّيْنَاهُمْ بِسَحَرٍ (34 )
ما هم جز خانواده لوط که به وقت سحر نجاتشان دادیم همه آنان را به سنگباران هلاک نابود کردیم.
We (E) sent on them a violent wind carrying pebbles and hail/hail laden clouds, except Lot`s family, We saved/rescued them with (the) time at end of night before dawn.
نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنَا ۚ كَذَٰلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ (35 )
نجات اهل بیت لوط هم به نعمت و لطف ما بود، بلی ما چنین شکرگزاران را پاداش میدهیم.
A blessing/goodness from at Us, as/like that We reimburse who thanked/became grateful.
وَلَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ (36 )
لوط آن قوم را از قهر و مؤاخذه ما ترسانید باز آنها در آیات ما شک و انکار کردند.
And he had (E) warned/given them notice (of) Our violent destruction/attack, so they argued/discussed with the warnings/notices.
وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ (37 )
و قوم از او مهمانانش را (که فرشتگانی زیبا بودند، بر سوء قصد) طلبیدند، ما هم چشم آنها را بینور و نابینا کردیم (و گفتیم که) اینک عذاب قهر و انتقام مرا بچشید.
And they had (E) solicited/made sinful advances from (to) his guests, so We wiped out/eliminated their eyes/sights, so taste/experience My torture and My warnings/notices.
وَلَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذَابٌ مُسْتَقِرٌّ (38 )
و شبی به صبحگاه رسید که (مرگ آمد و) عذاب دایم (دوزخ) گریبانشان گرفت.
And settled/established torture had (E) come to them in the morning (at) day breaks/early mornings.
فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ (39 )
(و گفتیم) اینک عذاب قهر و انتقام مرا بچشید.
So taste/experience My torture and My warnings/notices.
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (40 )
و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟
And We have (E) eased/made the Koran flexible to the remembrance/reminder, so is there from a rememberer?
وَلَقَدْ جَاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ (41 )
و بر ارشاد فرعونیان هم رسول و آیات الهی آمد.
And the warnings/notices had (E) come (to) Pharaoh`s family.
كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ (42 )
آنها همه آیات ما را تکذیب کردند، ما هم به قهر و اقتدار خود از آنها سخت مؤاخذه کردیم.
They lied/denied with Our evidences/signs all of it, so We punished/took them (the) punishing/taking (of) a glorious/mighty , capable/powerful .
أَكُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولَٰئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَرَاءَةٌ فِي الزُّبُرِ (43 )
آیا کفار شما (مکّیان) بهتر (و قویتر) از آن امم گذشتهاند یا شما را برائت و امانی در کتب (آسمانی از عذاب خدا) هست؟
Are your disbelievers better than those, or for you (is) declaration/denouncement in The Books?
أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ (44 )
بلکه میگویند: ما با هم مجتمع و بسیاریم و پیروزیم.
Or they say: We are all/all together (are) victorious."
سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ (45 )
به زودی آن جماعت (در جنگ بدر) شکست خورده و به جنگ پشت کنند.
The gathering/collection/group will be defeated , and they turn away the back/end.
بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَىٰ وَأَمَرُّ (46 )
بلکه ساعت قیامت وعدهگاه آنهاست و آن روزی بسیار سختتر و ناگوارتر (از روز بدر) است.
But the Hour/Resurrection (is) their appointment, and the Hour/Resurrection (is) more disastrous/catastrophic and more bitter/firmer .
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ (47 )
البته بدکاران عالم (در دنیا) به گمراهی و (در آخرت) در آتش سوزان دوزخند.
That truly the criminals/sinners (are) in misguidance and madness/inferno/frenzy.
يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ (48 )
روزی که آنها را به رو در آتش دوزخ کشند (و گویند) اینک الم جهنم را بچشید!
A day/time they be dragged on the ground in the fire , on their faces/fronts (and told): "Taste/experience Hells` touch/madness."
إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ (49 )
ما هر چه آفریدیم به اندازه آفریدیم.
That We (E), every thing We created it with a measure/predestiny .
وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ (50 )
و فرمان ما (در همه عالم) یکی است (و هیچ تبدیلپذیر نیست چه در امر ایجاد و چه در کار معاد، و در سرعت) به مانند چشم به هم زدنی انجام یابد.
And Our order/command (is) except one as/like a twinkling/quick glance with the eye sight.395
وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (51 )
و ما بسیاری از پیشینیان امثال شما را هلاک کردیم آیا کسی هست که از آن پند و عبرت گیرد؟
And We had (E) destroyed your groups/parties/supporters , so is there from a rememberer?
وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ (52 )
و هر عملی که کردند در کتبنامه عملشان ثبت است.
And very thing they made/did it (is) in The Books .
وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ (53 )
و هر امر کوچک و بزرگ (در آنجا) نگاشته است.
And each/every small/little and large/great (is) written/inscribed .
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ (54 )
محققا اهل تقوا در باغها و کنار نهرها (ی بهشت ابد) منزل گزینند.
That truly the fearing and obeying (are) in treed gardens/paradises and a river/waterway.
فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ (55 )
در منزلگاه صدق و حقیقت نزد خداوند عزّت و سلطنت جاودانی متنعّمند.
In a truthful seat/sitting place (position) at (a) capable/powerful king/owner/possessor 396
بازگشت به انتخاب سوره های قرآن کریم
|